گلپونه ها
نگارش در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

بـه سـاز عشـق مـی چـرخـم بـه بـاغ سبـز چشمـانـت بسـاط گـــل بـه لـب دا…رم بیفشـــــانـم بـه دامـــــــانـت؟ ….

 

 

تمــــام شهــر خـوابیــده ، مـن بــه یــاد تــــــــو بیــــدارم

سـراپــا چشــم دیــــــدارم کــه شــب تــابــد ز مـژگـانـت

خیــال عــاصیـــم امشــب ، امیــد دسـت گـرم تـــوسـت

چـه خـوش بخشیـده رویــایــی بـه مـن لبخنـد پنهــانـت

بـه هــــــم زد یـک نـگــاه تـــــو شـکــوه شهـــــرک دل را

چــه کــاری کـرده ای بـا دل بـگــو جــانــم بــه قــربـانـت؟

چـه بـنــوازی چـه نـنــوازی غــرورم سهــم قـلـــــب تـــــو

تــن و دل را بـپـیـچــم در حـــریــر عشـــــــق ســـــوزانـت
چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره
صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
توی آسمونی که کرکسا پرواز می‌کنن
دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره
دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه
… از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره
بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه
قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره
خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده
وقتی که آخر ِ جاده‌ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزیزم
چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره
دوست دارم
[تصویر: 55.gif]
 

نگارش در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

 

 

من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم


 

خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم


 

واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا


 

سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا


 

بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم


 

روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم   

نگارش در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

اینم یه چند تا عکس عاشقانه زیبا واسه دوستای گلم:Love 015 عکس های عاشقانه جدید   اسفند 90


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

و این اولین فرصت با تو بودن است دلم میخواست که شب تموم نمیشد و من تا ابد با تو بودم سرم را روی آغوش گرم تو قرار میدادم و تو هم مرا با آن دستان پر مهرت نوازش میکردی اما حالا من با این فرصت اندکم تنها دلم میخواهد تو را نگاه کنم تورا فقط تو را و چیزی نگویم ای کاش...

نگارش در تاريخ جمعه 5 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

 باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر


باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری


غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد


از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
غم می کشد ما را و می بینی دل می کشد ما را تو می دانی

اینم یه چند تا عکس رومانتیک و عاشقانه زیر باران واسه ی تمام
عاشقا مثل خودم


ادامه مطلب...
نگارش در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا
نگارش در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

 

* کسی نبود *

هیچکس اشکی برای مانریخت

هرکه با ما بود ازما میگریخت

چندروزیست حالم دیدنیست

حال من ازاین وآن پرسیدنیست

گاه برزمین زل میزنم

گاه برحافظ تعفل میزنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل آمدکه حالم راگرفت

نيست آسان عشق جانان باختن

دل فشاندن بعد از آن جان باختن

نگارش در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

 

* عاشقی ... *

عاشقی اوج خطرهاست خودت می دانی

 

قصه ماهی و دریاست خودت می دانی

ما خطــر کرده عشــقیم ملامت نکنید

شور بی عشق مهیاست خودت می دانی

زندگی ســوختن وساختن ودربدریــست

عشق خود حل معماست خودت می دانی

هر که عاشق شد وباعـقل نسنـجید مـراد

عمری در حسرت فرداست خودت می دانی

من که بهـروزم و ثابت قـدمم در ره عشق

انتخــابت ره فـرداست خــودت مـی دانـی

* آرزو هام *

نگارش در تاريخ دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, توسط مارییا

 

کسی آمد که حرف عشقو با ما زد

دل ترسوی ما هم دل به دریا زد

به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی

چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست

یه عمری راهه و در قدرت ما نیست

باید پارو نزد وا داد

باید دل رو به دریا داد

خودش می بردت هرجا دلش خواست

به هر جا برد بدون ساحل همون جاست

http://radsms.com/image/image_post/motefareghe/gol-ziba.gif

نگارش در تاريخ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, توسط مارییا

به چشماي خودت قسم
ديگه بهت نمي رسم
وصال تو خياليه
واي كه دلم چه حاليه
بازياي عروسكي
آخ كه چه حيف شد كودكي
يه كم برس باز به خودت
مي خوام بيام تولدت
اونوقتا اينجوري نبود
راهت به اين دوري نبود
حالا كه عاشقت شدم
نيستي ديگه مال خودم
پاييز چه فصل زرديه
عاشقيم چه درديه
گم شده باز بادبادكم
تو نمي ياي به كمكم ؟
مي خوام دستاتو بگيرم
تو بموني من بميرم
عاشقي ام نوبتيه
آخ كه چه بد عادتيه
من نگرانم واسه تو
قبله ي ديگران نشو
اشكم به اين زلاليه
دل تو از من خاليه
تو مه عشق تو گمم
هلاك يه تبسم
تو شدي مال ديگري
چه جور دلت اومد بري
قفلا كه بي كليد شدن
چشا به در سفيد شدن
چه امتحان خوبيه
دوريت عجب غروبيه
بارون شديده نازنين
از تو بعيده نازنين
خاطره رو جا نذاري
باز من و تنها نذاري
اونوقتا مهمونت بودم
دنيا رو مديونت بودم
اونقتا مجنونم بودي
كلي پريشونم بودي
قصه حالا عوض شده
صحبت يه تولده
قلبت رو دادي به كسي
يه كم واسم دلواپسي
مي ترسي كه من بشكنم
پشت سرت حرف بزنم
من مني كه بوسيدمت
تو اون غروب كه ديدمت
تو واسه من ناز مي كني
ناز مي كشم باز مي كني ؟
اين رسمشه نيلوفرم
من كه ازت نمي گذرم
ستارمون يادت مي ياد
دلواپسم خيلي زياد
فقط تماشا مي كني
بعد عشق و حاشا مي كني
مي گي گذشت گذشته ها
چه راحتن فشرته ها
سر به سرم كه نذاري
بگو يه كم دوسم داري ؟
نمي موني من مي مونم
ميري يه روزي مي دونم
اولا مهربونترن
اونايي كه همسفرن
اشك منم كه جاريه
نگه دار يادگاريه
مي سپرمت دست خدا
يه كم دوستم داشتي بيا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد